سلام عزیز من خوبی ظهرت بخیر مهربونم حالت خوبه الهی هرروز
حالت کوک کوک باشه لبت خندون باشه و همیشه پر عشق باشی
راستی حال مادر عزیز ت خوب شد الهی هیچوقت دیگه مثل اون روز
تکرار نشه خوب این مجری رو خجالت زده کروی ولی بعضی آدمها تا
آخر عمرشون صاحب عقل نمیشن اگه نه وسط برنامه ورزشی چه
ربطی داره به شایعه فوت فقط خدا میدونه شاید میخواسته استرس
بهت وارد کنه و دچار تنش بشی نمیدونم فقط بعضی آدمها چی باید
بهشون بگی فقط باید تاسف خورد چون در جایگاهی مینشینند که اصلا
برازنده شون نیست بگذریم راستی دیدی پریشب مجید اخوان رو دستگیر ش
کرده بودن بدون دلیل و بعدش آزاد شد من تلویزیون رو روشن کردم دیدم
بیچاره خیلی اوضاع سختی رو داره خانم و بچه هاش مشهد هستند یک ماهی
است جمعه هم بر میگردن ترکیه مامانم همون شب زنگ زد که احوالشان
را بپرسه و بگه چه خبر که دختر خاله مامانم گفت که نگرانش هستیم و
نتونستیم باهاش تماشا بگیریم دیگه مامانم گفت که الان خودش ارتباط تلویزیونی
داشته انقدر خوشحال شدن طفلی هاگفته چقدر خبر خوبی دادی اینا رفتن
ترکیه که بعدش برن انگلیس الان اصلا پشیمونند و میخوان برگردن حالا
با این اوضاع ترکیه هیچ کس جایگزین نمیشه امسال چهار سالش تموم
میشه راستی بهت نگفتم یکی از پسرخاله های بابام هم تو صدا و سیمای
مشهد کار میکنه قبلا مجری اخبار شبکه خراسان بود و هم زبان انگلیسی
صحبت میکرد و مدرس دانشگاه است انقدر این پسرخاله های بابام جک
هستند که نگو راستی دیشب چه غوغایی بود پایین صفحه اینستاگرامت
بعضی هاشون خیلی با نمک و خنده دار صحبت میکنند یکسری هم که دعوا
میکنند یکسری که فقط آمدن واسه فحش دادن فضای مجازی واسه یک
سری آدمها مکانی واسه تخلیه روانی بشن و برن واقعا چقدر هروز
دارم به سمت بی هویتی نزدیک تر میشیم راستی نگفتم بهت چند هفته
است مشغول کشیدن یک تابلویی هستم واسه دختر دایی شوهر خواهرم
چون واسه مریضی بابام خیلی زحمت کشید چند روز پیش هم بابام رفت
واسه اکو خداروشکر گفت خوبه چند هفته ای میره باز توانی خیلی خوب
داره میشه الان دو ماهه از عملش میگذره ولی خوب ما هم پرستارهای خوبی
بودیم از همه لحاظ خوب رسیدگی میکردیم خداروشکر روزای سخت
گذشت چند دوزه دارم بهشون میگم یک مسافرت خارج از کشور برن
دیگه اگه راضی بشن خوبه چون مامانم تازگی ها بهانه گیر شده
چون ابن مدت مریضی بابام نتونست زیاد بیرون بره چون مامانم یک
دقیقه توخونه نمی مونه واسه همین سختش بود اگه نه این بیست
روز بیمارستان بابام نذاشتیم یک شب مامان تو بیمارستان بمونه
خدا واسه هیچکس مریضی نیاره و سلامتی همه داشته باشن وقتی
پدر و مادر آدم مریض میشن خیلی آدم ناراحت میشه راستی نگفتی
بهم تو هم من رو دوست داری چشمات رنگ غم گرفتن چرا ؟ بهم
بگو یا من توهم میزنم بهم بگو زود باش دارم درست می بینم یا نه .
دعایی که سال 92:کردم و گفتم خدایا اونم مثل من عاشق بشه
بهش ثابت کن که من دختر خوبی هستم و نمیخوام زورکی عاشقم
بشه خدایا تو راه رو بمن نشون دادی تو هم کمکم کن خدایا صبرم رو
زیاد کن درسته یا نه بگو اشتباه میکنم یا درست می بینم نگو که اشتباه
است اشکالی نداره من از دستت ناراحت نمیشم
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,